ایصمانیوز : خبرگزاری ایرنا ( خبرگزاری جمهوری اسلامی ) که عملا در هر دولتی بعنوان بازوی خبری دولت بحساب میاید ، در مقاله ای با عنوان ” رونمایی های انتخاباتی در روزهای کرونایی ” به تحلیل اوضاع انتخاباتی کشور برای انتخابات سیزدهم ریاست جمهوری پرداخته است . با توجه به ادبیات بکار گرفته شده در این گزارش ، چند نکته مهم لازم به ذکر خواهد بود .
اولا روشن است که خبرگزاری دولت کمترین دلیل ناکامی اصلاح طلبان در انتخابات بهار 1400 را به عملکرد بد دولت حسن روحانی نسبت دهد . به همین خاطر در بخشی از مقاله دلیل احتمال ناکامی اصلاح طلبان را اینگونه ذکر کرده است : ” اصلاح طلبان خود را در حوزه پاسخگویی به مردم و اقناع افکار عمومی ناتوان احساس میکنند و شاید بخشی از آن به کارنامه نمایندگان اصلاح طلب مجلس و بخش دیگر به شرایط اقتصادی و معیشتی مردم برگردد ” . درست است که نمایندگان اصلاح طلب مجلس در مجلس قبلی ، عملا نتوانستند کارنامه قابل دفاعی از خود بجای بگذارند ، اما باید به دولت حسن روحانی یادآور شد که شرایط اقتصادی و معیشتی مردم که شاید در بدترین حالت تاریخی خود ( حداقل در دوران جمهوری اسلامی ) رسیده است ، حاصل عملکرد ، یا بهتر بگوییم ناکارآمدی عجیب و کم سابقه دولت مستقر میباشد . متاسفانه دولت حسن روحانی در هیچ موضوعی اعم از اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی ، روابط بین الملل و … دستاورد قابل اتکایی نداشته است که بتواند اوضاع اقتصادی را ترمیم ببخشد .
ثانیا ، در همان دوران انتخابات سال 1392 برای همگان مشهود بود که کار رئیس جمهور و دولت بعد از دکتر احمدی نژاد بسیار سخت است ، چراکه در طول دوران او ( دولت نهم و دهم ) تعداد دستآوردهای اقتصادی ، رونق کسب و کار ، دستاوردهای سیاسی و بین المللی اینقدر متعدد و بالا بود که از آن به بعد هر رئیس جمهوری با آن دوران مقایسه میشد . شاید برای همین علت بود که اساس نظرات و صحبتها و گزارشات حسن روحانی در طول 4 سال دوره اول ریاست جمهوری ، ایراد را متوجه قبل کردن بود . تا آنجا که تبدیل به لطیفه شده بود و هر کسی و هر اتفاقی در کشور و حتی خارج از کشور به احمدی نژاد نسبت میدادند . البته این رویه حتی در سال اول دولت دوم حسن روحانی ادامه داشت که احتمالا مشاوران و سیاسیون تذکراتی داده اند که این سیاست نه تنها جوابگو نیست ، بلکه موجب تمسخر دولت شده است . لذا این روزها کمتر میشنویم .
موضوع دیگری که در این گزارش حائز اهمیت است ، شیوه احتمالاتی است که گزارش در خصوص اصولگرا و اصلاح طلب دارد . آنجاییکه گزارش درباره اصولگرایان صحبت میکند ، انگار که همه تصمیم در اردوگاه اصولگرا گرفته شده و نامزدها مشخص شده اند ، اسامی آنها به نقل از منابع آورده میشود ، اما در خصوص اصلاح طلبان ، موضوع کاندیداها را متصل میکنند به تصمیم شورای نگهبان . گویی اگر شورای نگهبان کاندیدای اصلی اصلاح طلبان را تایید کند ، اوضاع کشور بهبود پیدا میکند . در صورتیکه همگان میدانند که بیشترین زمان در تاریخ جمهوری اسلامی ، بغیر از دوره احمدی نژاد ، دولت در دست اصلاح طلبان بوده است . چه آن زمانیکه نام اصلاح طلبی خلق نشده بود و چه بعد از آنی که واژه اصلاح طلبی در کشور مطرح و عمومی شد .
آقای میرحسین موسوی ( در حدود 8 سال ) ، آقای اکبر هاشمی رفسنجانی ( 8 سال )، آقای سید محمد خاتمی ( 8 سال ) و آقای حسن روحانی ( 8 سال ) ، مجموعا 4 دولت از 5 دولت ( فارغ از دولتهایی که به جهاتی در ابتدای انقلاب کوتاه مدت بودند ) نگاه اصلاح طلبی داشتند ، لکن امروز ، درباره هر چه صحبت میکنند یا تصمیمی میگیرند ، همان کارها و خدماتی بوده که در دوره احمدی نژاد انجام شده و اتفاقا برخی ناراضی هستند که چرا آن خدمات توسط دولت حسن روحانی دست کاری میشود و یا تغییر میکند . خدمات و اقداماتی نظیر : سهام عدالت ، یارانه ، مسکن مهر ، پرتاب ماهواره و…. پس عملا القای اینکه اصلاح طلبان دسترسی به دولت نداشتند ، القای بیهوده ای است .
گزارش ایرنا با عنوان : رونمایی های انتخاباتی در روزهای کرونایی
رونمایی روزانه از کاندیداهای انتخابات ۱۴۰۰ /اصولگرایان پرتعداد و اصلاح طلبان بلاتکلیف

ایرنا نوشت: اخبار مربوط به انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم گرچه گاهی میان خبرهای تلخ کرونا و روزهای سخت کشور به محاق میرود اما اهمیت این رویداد بار دیگر گمانه زنیها درباره نامزدهای حاضر و غایب، استراتژیهای موجود برای حضور تاثیرگذار و نیز رایزنیهای سیاسی درباره آن را به صدر خبرها و گعدهها باز میگرداند.
سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری بهار سال آینده برگزار خواهد شد. آغاز گمانه زنیها درباره آن در فاصله باقی مانده با توجه به اهمیت این رویداد منطقی به نظر میرسد. اگر پاندمی کرونا نبود شاید بیش از این نیز مورد توجه رسانهها و گروههای سیاسی قرار میگرفت. با این حال اصلاح طلبان و اصولگرایان در مواجهه با این انتخابات دو وضعیت متفاوت را تجربه میکنند.
رونماییهای روزانه از نامزدهای اصولگرا
خبرها در جناح راست سیاست ایران حکایت از آغاز دور تازهای از نهاد مشورتی اصولگرایان یعنی شورای ائتلاف نیروها یا جبهه انقلاب است تا این بار گامهای آنها را برای رسیدن به پاستور هماهنگتر کنند. شواهد حتی حاکی از آن است که به فهرستی از نامهای بالقوه از «عزت الله ضرغامی» رییس اسبق صداوسیما تا «پرویز فتاح» رییس کنونی بنیاد مستضعفان هم رسیدهاند. البته نامهای همیشگی اصولگرایان برای انتخابات یعنی حجت الاسلام «سید ابراهیم رییسی» رییس قوه قضایه و «محمدباقر قالیباف» رییس مجلس هم میان گزینهها مطرح است. «مهرداد بذرپاش» رییس دیوان محاسبات، «علیرضا زاکانی» رییس مرکز پژوهشهای مجلس، «سیعد جلیلی» عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و حتی «علی نیکزاد» نماینده مجلس هم در گمانهزنیها حضور دارند.
رسانهها گمانههایی از حضور «علی لاریجانی» رییس پیشین مجلس هم مطرح میکنند و تحرکات عجیب «محمود احمدی نژاد» را هم شاید بتوان به عنوان نشانهای از تمایل وی برای حضور در انتخابات دانست. این نامهای بالقوه اما برای حضور در رقابتهای انتخاباتی تا چه میزان قابل اعتنا هستند؟ پرسشی که پاسخ آن را شاید تا روز ثبت نام هم نتوان داد اما میتوان با کنار هم چیدن برخی نشانهها احتمال حضور یا غیبت این افراد را تا حدی بررسی کرد. اگر شخصیتهای اشاره شده در فهرستهای تایید نشده از پایینترین احتمال به بالاترین آن دسته بندی کنیم، شاید بتوان روسای دو قوه قضاییه و مقننه را با توجه به مسوولیت حساس و اعتمادی که جامعه برای پیگیری برخی مطالبات به آنها دارد، در دسته افرادی قرار داد که احتمال حضور آنها پایین است. به ویژه آنکه نزدیکان حجت الاسلام رییسی و قالیباف هم بارها از عدم تمایل آنها به حضور در رقابتهای انتخاباتی تاکید کردهاند.
احتمال رقابت در انتخابات برای گزینههای دیگر مطرح شده یعنی نیکزاد، زاکانی و بذرپاش هم به دلیل مسوولیتهایی که در مجلس به عنوان نایب رییس، رییس مرکز پژوهشها و رییس دیوان محاسبات بر عهده دارند، کمتر است مگر آنکه در پی آینده سیاسی تازهای برای خود باشند. برخی از گزینههای باقی مانده مانند علی لاریجانی شاید خود تمایلی به حضور در قامت نامزد انتخابات نداشته باشند و برخی مانند محمود احمدی نژاد برای تاثیرگذاری در عرصه سیاسی اقدامات متفاوت و گاهی عجیبی چون نامه نوشتن به ولیعهد سعودی انجام میدهند.
تکلیف اصلاحات روشن نیست
در حالی که اصولگرایان در پی یافتن گزینه نهایی خود از میان انبوه نامزدهایی هستند که از تایید صلاحیت آنها تا حد زیادی اطمینان دارند، اصلاح طلبان همچنان باز در چالشهای درونی گرفتارند. مطرح شدن برخی از نامها چون «اسحاق جهانگیری»، «محمدرضا عارف»، «مسعود پزشکیان» و «محسن هاشمی»، «محمدرضا خاتمی»، «محسن صفایی فراهانی» به عنوان نامزدهای مورد گمانه زنی در اردوگاه اصلاحات در حالی از سوی برخی تریبونها و رسانهها مطرح میشود که تقریبا هیچ اجماع نظری روی هیچ یک از آنها میان طیفهای مختلف وجود ندارد و اطمینانی هم از تایید صلاحیتشان از سوی شورای نگهبان نیست. شاید به همین دلیل است که حجت الاسلام «مجید انصاری» عضو مجمع روحانیون مبارز گفته است: «اصلاح طلبان تا به امروز هیچ گونه تصمیمی را درباره انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ اتخاذ نکردند.» اما برخی هم از تصمیم و عزم افراد اشاره شده سخن میگویند. «علی صوفی» عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان گفته است: «عارف تصمیم و عزم جدی برای حضور در انتخابات ۱۴۰۰ دارد.»
اصلاح طلبان خود را در حوزه پاسخگویی به مردم و اقناع افکار عمومی ناتوان احساس میکنند و شاید بخشی از آن به کارنامه نمایندگان اصلاح طلب مجلس و بخش دیگر به شرایط اقتصادی و معیشتی مردم برگردد. اینکه کدام چهره اصلاح طلب میتواند هم اجماع احزاب و شخصیتهای حقیقی و حقوقی اصلاح طلب را داشته باشد هم از فیلتر شورای نگهبان عبور کند و هم میان تودههای مردم مقبولیت داشته باشد تا آنها را پای صندوقهای رای بکشاند، معادله سختی است که برای حل آن اصلاح طلبان فرصت زیادی ندارند. پیش از این برای هماهنگیها و یافتن چنین شخصی شورای عالی سیاستگذاری تدارک دیده شده بود، این شورا اما با استعفای رییس و نایب رییسش در عمل وجاهت خود را از دست داده است. از سوی دیگر احزاب اصلاح طلب به دو شقه طرفداران کاندیدای معتدل و حامیان نامزد اصیل اصلاحات تبدیل شده اند و شواهد نشان میدهد که هیچ یک از موضع خود پایین نمیآیند. حضور و یا عدم حضور در قدرت هم موضوع دیگری است که میان اصلاح طلبان چند دستگی ایجاد کرده، گروهی حضور در قدرت را به هر قیمتی ترجیح میدهند و گروه دیگر عطای چنین حضوری را به لقایش میبخشند و از حضورهای این چنینی می پرهیزند.
«مصطفی درایتی» فعال سیاسی اصلاح طلب معرفی کاندیدای اجارهای برای اصلاح طلبان را منتفی میداند اما محسن هاشمی معتقد است اگر اصلاحات میخواهد به حیات خود در عرصه سیاسی رسمی ادامه دهد، راهی جز عملگرایی و واقعگرایی ندارد. به نظر می رسد با توجه به نوع دیدگاه حزبی کارگزاران این واقعگرایی از منظر آنها حمایت از نامزدی است که شاید اصلاح طلب اصیل نباشد اما توان حضور در قدرت را داشته باشد. در برابر این دیدگاه گروه دیگری معتقدند اصلاحات این بار باید با اصلاح طلبی اصیل و امتحان پس داده در ماراتن انتخابات حاضر شود.
حل و فصل این اختلافات تنها راهی است که اصلاحات میتواند برای ترسیم آینده خود در عرصه سیاست پیش روی خود ببیند و اگر اجماعی درباره تفاوتهای سلیقه و عقیده ایجاد نشود به طور قطع دربرابر رقیب حاضر به یراق خود که بهارستان را هم در دست دارد نمی تواند کاری از پیش ببرد.